دروغ ممنوع

بیایید صادق باشیم...

دروغ ممنوع

بیایید صادق باشیم...

من کلا از ادمهای چشم سبز زیاد خوشم نمیاد در حقیقت نمیتونم در کنارشون احساس راحتی کنم ! دیروز یک تفسیری از چشم در شعرهای حافظ شنیدم که می گفت چشم سیاه در اشعار حافظ استعاره از رازداری و پرده پوشی است و کلی تعریف و تمجید از چشم سیاه و این حرفها . بعدش توی یک کتاب که داستانهای عامیانه را بررسی کرده بود در مذمت چشم سبز کلی چیز خوندم والبته تا این زمان از چشم ابی و قهوه ای اطلاعاتی بدست نیاوردم !!! شب که طبق معمول داشتیم با دوستم اطلاعات جدید را رد و بدل می کردیم تمام این حرفها را بهش گفتم و بعدش هم نظر خودم را در باره افرادی که چشمهای روشن دارند گفتم و اضافه کردم اصلا ارتباط برقرار کردن با اونها برام سخته و ادمهای قابل اعتمادی نیستند !! خیلی جدی گفت که مطمئنی ؟ منم با جدیت کامل گفتم اره من اصلا با این ادمها مشکل دارم و فکر هم می کنم دیگران هم همینطور باشند! گفتش خوب دختر خوب اینجوری دلیل تمام خوددرگیریهات مشخص میشه و مهمتر از اون ؛دلیل اینکه دیگران با تو ارتباط برقرار نمی کنند معلوم شد!! گفتم چرا ؟ گفت بدنیست یک کمی بادقت تو اینه نگاه کنی دختر حواس جمع ! اگه همه بخواهند از روی ظاهرت مثل خودت قضاوت کنند هیچ کس با ادمی که چشمهاش مثل تو سبز باشه رفت و امد نمی کنه!!! از اون جایی که بطور کلی بنده تافته جدابافته هستم رنگ سبز چشمهای من یک سبز دیگه است ! ولی جدی شما فکر می کنید ظاهر افراد چقدر در رفتار شما با اونها تاثیر دارد؟

وقتی مدت زیادی در حسرت چیزی باشی که می پنداری از دستش دادی خیلی سخته حضور دوباره اونو توی زندگیت باور کنی ! تمام مهمونی امشب برام مثل یک خواب بود ! مثل تمام خوابهایی که این مدت دیدم و ازشون بیدار شدم ولی این یکی خواب نبود باورش برام سخت بود! شکر