با یا ودود شروع کردیم و با یا حلیم به پایانش می برم.


کلماتی که دیگر برایم مفهومی ندارند:
وفا و وفاداری
امید
اعتماد
عشق
خلوص
و...



برای خداحافظی با کسی که بهترین و بدترین لحظه های عمرم را با او گذراندم هیچ ندارم که بگویم.
به تک تک ادمها اعلام می کنم که دیگر چیزی بین ما نیست تا دیگر تورا مسئول حال من ندانند.
دیگر دلخوش کردن به امیدی واهی معنا ندارد .
خوشحالم که دیگر بار من بردوش تو نیست و راه برای دیگران باز است شاید که انها در تمام ابعاد وجودت همراه تو باشند.
دیوارهای بتونی و بلند خودم را عاشقانه دوست دارم چون باعث می شوند از واقعیت ادمها دور باشم .
ادمهایی که جواب حس خالص و پاکت را با شکستن اعتمادت پاسخ دادند.
خلوت خودم را می پرستم چون کمکم می کند تا انچه از دست دادم دوباره باز سازی کنم
گرچه چینی بند زده هیچ وقت مثل اولش نخواهد شد ولی برای زندگی به حداقل ها نیاز دارم.

راه من و تو از هم جداست گرچه هدف یکیست.


و من به همه اعلام می کنم که سوگوار عشقیم که مرد.
و می دانم که حق دارم به خاطر مرگ عزیزترینم سوگوار باشم .
و خوشحالم که اونقدر دور وبرت شلوغ است که بودن و نبودنم برایت فرقی بکند.
دیگر تصمیم ندارم دل به امیدی واهی ببندم که نتیجه ای جز از دست دادن فرصتها و ارزشهای زندگیم ندارد.
رابطه ما مثل شمع در اخرین لحظه درخشید و فرو مرد.

خدانگهدار
یا حق