احساس می کنم بادوم توی سمنو هستم . همین جوری دارم دور خودم می چرخم یعنی می چرخوننم !مغزم از کار افتاده و هیچ تصمیمی نمی تونم بگیرم . همیشه فکر می کردم برای موفقیت در کاری ۴ چیز به میزان مناسبی لازمه که البته حتما مساوی نیست ولی جمع کلشون باید به یک حد مجازی برسه تا اون کار نتیجه خوبی بده : ۱-استعداد ۲-علاقه ۳-همت ۴- انگیزه این قانون در مورد من کاملا صدق می کنه خیلی کارها هست که با وجود کمبود یکی از این فاکتورها انجام شده ولی جون من هم بال اومده !!! مشکل من در حال حاضر اینه که همه کارها یی که باید انجام بشه یک یا دو تا از این فاکتور ها را دارند و هیچ کاری حداقل ۳ تایی نیست که دلم خوش باشه ! اونایی که دست خودمه گداشتم کنار شاید یواش یواش سومی و چهارمی هم بیاد و اونهایی که در مقابل دیگران مسئولم یک جوری دارم تمومشون می کنم. ولی یک چیزی توی همه مشترکه توی هیچکدام از انگیزه خبری نیست. همینجوری دارم می چرخم و می چرخم مثل بادوم توی سمنو ! بعدش چی میشه؟
|