شروع
می خوام این دفتر یاد داشت مجازی را راه بندازم.
می خوام تنهاییم را قسمت کنم.
می خوام دلتنگیهام را که همیشه توی یک سررسید کوچک صد جا قایمشون می کردم پیش همه جار بزنم.
می خوام از احساسات پایدار و نا پایدارم بگم.
می خوام از خود درگیریهام بگم و
فریاد بزنم که
منکه هنوز با خودم اینهمه مشکل دارم
منکه یا زیادی از خودم توقع دارم یا خودم را دست کم می گیرم
چطور می توانم از دیگران انتظار داشته با شم که
مرا بی قید و شرط دوست بدارند.
می خوام بگم شاید این هیاهوی درونم کمی ارامتر شه!
می خوام شروع کنم تا باورکنم درد من سطحی ترین درد همه ادمهاست!
خودم که می تونم خودم را دوست داشته باشم و خودم را تحویل بگیرم!
برای خودم نوشابه باز نمی کنم چون ضرر داره ولی سکنجبین خیار تو این گرما می چسبه!