دروغ ممنوع

بیایید صادق باشیم...

دروغ ممنوع

بیایید صادق باشیم...

مهربانا
اشتباهاتتم بسیارند
ببخش مرا
ذکرت ارامم می کند ولی چه کنم که نمی توانم باور کنم انچه حق است و سر تسلیم فرود بیارم به انچه حقیقت است.
بارها به زبان می گویم که تویی مالک ملک و تیی او که می بخشد ملکش را به هرکه اراده کند ...
تویی که به هرکه خواهی عزت می دهی و خوار میکنی انرا که خواهی
و خیر اراده توست و تویی قادر مطلق این جهان
ولی افسوس که باز در برابر سختیها کم میاورم ...
ولی افسوس و هزار افسوس که در زمان سختی نمی توانم بپذیرم که برانچه از من گرفته شده بیتابی نکنم و شکیبا باشم
نمی توانم باور کنم که این جهان و انچه در ان است بازیچه ای بیش نیست و باز با کمترین فشار دنیوی اساس و شالوده روانم بهم میریزد ...
و اینچنین است که باور می کنم که منم بنده ضعیف تو و تویی قادر مطلق .
تویی ان که اگر بخواهی همه خیر جهان را نصیبم می کنی و اگر اراده کنیم به پست ترین درجات خوارم می کنی ...
دیشب باور کردم که در برابر خواست تو هیچ قدرتی ندارم و هرچه تلاش کنم نمی توانم اراده تو را تغییر دهم
و تو خیلی راحت می گیری انچه روزی عطایم فرمودی ...
کمکم کن دل نبندم به انچه می دهی و توفیق وارستگی را عطایم فرما...
کمکم کن در عین عدم دلبستگی به دنیا و ادمهاش بنده ای مسئول باشم و به وظایفم خوب عمل کنم ....
کمکم کن دل بکنم از بندگانت...
چرا که انها سد راه منند برای رسیدن به تو
هنوز انگیزه بسیاری از اعمالم ادمها هستند ...
پس ببخش مرا که به عشقت بسیار نیازمندم که تنها عشق توست که حقیقت دارد و بقیه فقط ادعای کودکانی خودپسند است...
کمکم کن رها شوم ...
و من با تمام وجود خوشحالم که بنده توام و تویی که موهبت بودن را عطایم فرمودی .
دو.ستت دارم ای بزرگ
نظرات 1 + ارسال نظر
کورش بهزاد دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:21 ب.ظ

آمين. واقعا زيبا بود. اجازه ميديد متنتون رو توی وبلاگم بگذارم. البته با لينک. ممنون ميشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد