بر عکس مراسم پدربزرگم ایندفعه اشکهام بند نمیاد و تنها کاری که تونستم این بود که فرار کنم از محیطی که دیگه هیچ کس نمی تونست و نمی خواست اشکهاشو کنترل کنه ! در طول مراسم پدربزرگم همه می گفتند به خاطر مادربزرگتون خودتون را کنترل کنید و حالا هیچ کس نیست که به خاطرش بغضهامون را قورت بدیم و براش فیلم بازی کنیم.
همش سر به سرش میذاشتم و بهش می گفتم : این چه وضع شوهرداریه !! نه قربون صدقه ای نه چشم و ابرویی ؛ چقدر خشن با این بابا بزرگ ما رفتار می کنی ! می خندید و حالا با رفتنش تنها سیزده روز پس از همسرش روش همسرداری و نوع وفاداری را بهم عملا نشون داد. ولی خدایا یک شب دیگه بهمون فرصت می دادی ! ولی میدونم که نمیخواستی اون مادرشو در اون وضعیت ببینه !کاشکی میتونستم اون یکی حلقه مفقود خانواده را هم یکجوری پیدا کنم و بهش بگم حالا بدون عذاب وجدانی که شاید هرگز نداشته میتونه به هدفهای احمقانه اش برسه !
و اینجوری بود تقدیر ما که زمستانمون را بدون نسل اول شروع کنیم و امشب طولانی ترین شب سال را دور هم جمع شیم ووجای خالیشون را کاملا لمس کنیم . فردا زمستان را با بدرقه عزیزمان اغاز کنیم . و باور کنیم در خانه رویا ها و خاطرات کودکیمون تا هفت روز دیگه بسته میشه و ما یک نسل به جلو میریم و دیگه کسی نیست که بدونیم چشمش به دره تا ما اون در را بزنیم و سربه سر همدیگر بذاریم . اگرچه می دونم اونها جاشون خیلی بهتر ازماست ولی باید اعتراف کنم که جاشون برای همه مون خالیه و با رفتنشون احساس می کنم دیواری که بهش تکیه دادم نازکتر شده ! ولی خیلی سخته که در را روی امید ببندم و به ارزوهای کوچیکم که همانا جمعهایی با حضور اونها بود ؛بگم که دیگه هیچ شانسی ندارید که تحقق پیدا کنید !
و ماهی یکبار باتمام وجود دلم می خوادکله تمام پسرهارو بکنم که فکر می کنند با دونستن اینکه این اتفاق هرماه برای هر دختری پیش میاد ؛ دیگه چیزی نمونده که بدونند و می خوان یا بیان این نکته روشنفکریشون و چیزفهمیشون را به رخ دخترها بکشند. من واقعا این پسرها را درک نمی کنم ! برای اینکه اگر دندونت هم درد بگیره بهشون بگی که حالت خوب نیست ! با کلی ادا اصول چیزفهمی سری تکون می دن و میگن : خوب بالاخره ماهی یکبار چیز طبیعیه ! و خلاصه همه مشکلات را به این مساله ربط میدن و نمی تونند بفهمند که اگر اطلاعاتی دارند باید سعی کنند در جای درستش ازش استفاده کنند نه اینکه مثل یک بچه که چیزی جدید از دنیای اطرافش کشف کرده هی بخوان این دونستن این مساله را به رخ اطرافیانشون بکشند. این مساله همون قدر مسخره است که دخترها هروقت دیدند پسری صبح به حمام رفت بهش بگن خوب ازین خوابها هر پسری میبینه !!!